نوید جان متولد82/10/17...نوین نوید جان متولد82/10/17...نوین ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

نوید & نوین

سرماخوردگی

س سلام  خیلی خسته ام  امروز هر دوتاشون بردم دکتر نوید و نوین سرما خوردن  اول نوید سرما خورد ولی خودش خیلی رعایت میکرد. نزدیک نوین نمی امد ولی نمی دونم چرا نوین مریض شد صبح دکتر گفت خیلی باید مراقبش باشی چون سیستم دفاعی بدنش هنوز خیلی ضعیفه ...اولین سرماخوردگی گل پسرم الهی قربونت برم دیشب اصلا نخوابیده همش خر خر میکرد حالا سر ساعت داروهاشو میدم .....اشا.... هر چه زودتر خوب بشن هر دوتاشون    ...
23 مهر 1391

کلوچه مامان

سلام دوستان  تازگی این گل پسری ما یاد گرفته دمر میشه دیگه باید خیلی مواظبش باشم نم تونم یه لحظه تنهاش بزارم  اینم یاد گرفته از خودش  صداهای جور واجور درمیاره  هی میگه :هوممممممم  یا جیق میکشه  خدار ا صد هزار مرتبه شکر که بچه های سالمی بهم هدیه کرده  خدا جون نوکرتم همه جوره در خدمتتم ........ اینم یه چند تا عکس از نوین جان  این عکس  دادش جون از نوین گرفته  خیلی این عکس نوید دوس داره گفت باید بزاریش تو وبلاگ  اینم عکسی که داره تلاش میکنه  برعکس بشه ......   ...
10 مهر 1391

یادش بخیر........مدرسه

سلام  امروز صبح که نوید بردیم مدرسه یاد اونوقت افتادم یادش بخیرررررر....... دلم برای مدرسه تنگ شده پسر گلم کلاس سوم شدی مبارک باشه اشالله عمری باشه از دانشگاهت بنویسم.... عجیب امروز دلم گرفت .نمی دونم شاید از اینکه هر چی بچه ها بزرگتر میشن ما پیرتر میشیم .     ...
2 مهر 1391

واکسن 2ماهگی

سلام  امروز گلپسری نوبت بهداشت داشت دیشب خدا را شکر تا صبح خواب بود البته بیدار میشد شیر بخوره ولی گریه و زاری نمی کرد ........ صبح ساعت 8بیدار شدم آماده اش کردم بعد خودمم اماده شدم بردمش بهداشت اول وزنش کرد 5کیلو بود قدشم 55 دور سرشم 37 ......... از  خانمی که وزنش کرد پرسدم احتیاج به شیر خشک نداره گفت نه نمودار رشدت خوبه همین شیرای خودت براش کافیه ........بعد واکسن شو زد تمام بهداشت و گداشت تو دهنش خیلی جیق کشید و گریه کرد  .خیلی ناراحتش شدم  الهیییییییییییییی قربونش برم من .. وقتی  رسیدیم خونه یه چند تا عکس ازش گرفتم ...       ...
1 شهريور 1391

مهمونی

سلام دوستای گلم  عیدتون مبارک و قبول باشه نماز روزه هاتون  دیروز خیلی به ما خوش گدشت مهمونی داشتیم دایی جان و زندایی جان و بچه هاش و خاله ها و ایناز و روژِینا  وای که چقدر خوش کدشت اهان یادم رفت با مریم گلی .دختر دایی جان  دیروز بچه ها نشستن دور هم نقاشی کشیدن با ابرنگ نوید و ایناز و روژینا ازشون عکس گرفتم براتون می زارمشون  ولی حیف مریم گلی دیر امد ازش عکس نگرفتم اشاا.... دفعه دیگه که امدن خونه امون ازش عکس میگیرم براتون میزام تو وبلاگ .........         ...
30 مرداد 1391

زایمان

  سلام  دوستان گلم  این نی نی ما امروز دوماهش تموم شد دیشب به شو شو گفتم مثل دوماه پیش بیمارستان بودم واس زایمان وای چه زود گدشت .........خیلی برام سخت بود  نمیدونم چرا واس این یکی خیلی می ترسیدم  27 خرداد شب ساعت 11 خواهرم که از عصری پیشم بود  شب که خواستم برم بیمارستان اشک تو چشام جمع شده بود خیلی میترسیدم نوید بوسیدم بعدش کلی گریه کردم نوید بغض کرده بود بهش گفتم مامان این اشک شوق خوشحالیه ولی ته دلم یه چیز دیگه بود هی میگفتم نکنه برم دیگه برنگردم .... با خواهرم ستاره و خواهر شوهرم مهناز و ماد رشوهرم رفتیم بیمارستان بستری شدم .ازم ارمایش خون گرفتن بعد گفت باید بری ضربان قلب بچه را چک کنن . بعد از...
28 مرداد 1391

عکسای نوین

سلام     این گل پسر ما خیلی با داشش فرق داره خیلی گریه میکنه مخصوصا شبا از ساعت 11شب بیداره تا ساعت 3نصف شب دکتر هم بردمش میگه بعضی از بچه ها اینجورن شکمشون نفخ میکنه شبا همش گریه می کنه نعنا بهش میدم رازیانه دکتر براش یه قطره نوشته اصلا اروم نمی شه ولی روز عوضش همش خوابه ........ اینم یه چند تا عکس از امروز ظهرش که راحت گرفته خوابیده          ...
27 مرداد 1391

نی نی

سلام دوستان گلم بلاخره نی نی ما هم به دنیا امد  ولی خیلی ادیت میکنه اینم اولین عکس تا وقت کنم سر فرصت بیام خاطرات این نی نی را براتون بگم خودم بگم همچین خوشکل نیست ولی خوب اشالله بزرگ بشه خوشکل میشه دختر کش میشه اولین عکس یک ساعت بعد از عمل به این دنیا خوش امدین البته الان خیلی بهتر شده ...
27 مرداد 1391