دوستی من و قاسم
اولین آپ که من خودم دارم می نویسمش
روز اول که با دوستم اشنا شدم اصلا یادم نمی ره اون روز من داشتم تو خیابان دم در خونه بازی می کردم یک پسر از خونه همسایه امون بیرون امد اونجا خونه دوست پسر عموم بود من با اون پسر {قاسم }اشنا شدم بعد اسم همدیگرو پرسیدیم واز اون به بعد تا حالا داریم هنوز که هنوزه با هم دوست و رفیق هستیم . تازه که با هم دوست شده بودیم اسم همدیگر و یادمون میرفت . این اولین خاطره و پستی است که خودم دارم می نویسمش از حالا به بد می خوامخودم وبلاگمو آپ کنم چون مامان شهین دیگه وقت نداره دوتا وبلاگ آپ کنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی